حرف جوی آب

توی اتوبان نشستم کنار جوی آب و به صدای جوی گوش دادم
جوی آب  از تولد باشکوه خود می گفت.
 زمانی که دوباره به دنیا قدم گذاشت.
از زمانی که یک قطره شده بود و به یک قطر دیگر پیوست.
زمانی که تبدیل به جوی از آب شد.
و از شوق زمانی که به دریا خواهد پیوست سخن می گفت.

امشب شب عشق بازی است
شب عشق بازی با یار است
 تا طلوع آفتاب عشق بازی  می کنم
انقده آواز می خونم و صدات می کنم تا ببریم پیش خودت

نظرات 7 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:10 ق.ظ http://www.jahromboy.blogsky.com

بابا اسیرتم.......... سلام عزیز وبلاگ تیمیسی داری امیدوارم روز به روز بهتر بشه
حتما به ما هم یه سر بزن پشیمون نمیشی
راستی نظرت با تبادل لینک چیه موافقی یا نه
موفق باشی
www.jahromboy.blogsky.com

مهدی =-=-=-دفتر عشق شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:54 ق.ظ http://www.daftareshghe.blogsky.com/

عشق چیره نمی شود ،
عشق می پرورد
عشق توان دارد
که در یک لحظه آن کند
که رنج به سختی می تواند در یک عمر فراهم آورد .
از این که در کنارم هستی ، بسیار شادمانم.
بودنت یاریم می کند که در یابم ،
جهان تا کجا زیباست.
.با سلام . منتظر حضور شما در دفتر عشق هستم.. شاد باشید. یا حق

سعید سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:09 ب.ظ

قطره از ازل قطره نبود...قطره شد
وجود نداشت...وجود یافت

دریا از ازل وجود داشت..وجود نیافت

مثل او و ما...

یا حق

ماه تنها چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:01 ق.ظ http://mahetanha.blogsky.com

سلام عزیزم
متن جالب بود
موفق باشی
ماه تنها

سپهر چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:42 ق.ظ

سلام
ای ول داری ...

[ بدون نام ] چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:47 ب.ظ http://http://qpow.blogfa.com/

هیزم شکن چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:58 ب.ظ http://kolbeyeman.blogsky.com

خیلی زیبا و دوست داشتنی نوشتی.عزیز.موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد