اولین صحبت

به نام نامی
آخه که من چی باید بگم یعنی چه حرف های که نزده شده یعنی همه می دونن ولی هیچ وقت کسی دقت نکرده.

این وب لاگ رو با این هدف درست کردم که از عشق حالی و چیز های بگم که ممکنه بعضی ها یادشون رفته باشه و یا دنبال اش باشن.

من و من {(نی من منم نی تو توی)+ من دوم یک شخصی هست که توی سه هفته باعث شد که هم خودش دوباره به باور های که داشته برسه و هم من رو به یکجای برسونه} خلاصه مطلب=من و این شخص تصمیم گرفت ایم به اشخاص مثل خودمون کمک کنیم شاید که این وب لاگ باعث شد که خیلی های دیگه هم یاد گدشته های خیلی دور که اصلا یادشون نمی یاد بی افتن گذشته خیلی خیلی دور که کم آدمی این گذشت یاداش می مونه.

خوشحال ام که دارم شب این وب لاگ رو ساختم و نوشتم چون شب مال همه عاشق هاست اون های که عاشق نت هستند (چون اینترنت ارزون تره) و یا کسای که به فکر لیلی هستند(یک عاشق در شب وقت بیشتری برای فکر کردن به فراق با للیلی و حتی اشک ریختن رو داره چون اشک اش رو توی شب فقط شب می بینه و نه هیچ کس دیگه ) آخه اگه کسی هم مثل من باشه که یک جور های دنبال چیز های باشه که بقیه دیونه حساب اش می کنن با شب خیلی حال می کنه . این جوری بگم که شب رازهای زیادی توی دلش داره

آخ آخ نمی دونی چه حالی داره هق هق زدن توی دل شب
حالا به هر دلیلی می خواد بشه برای یار باشه یا هر چیز دیگه وقتی تجربه کردی می فهمی من چی می گم یک چیز دیگه چند نوع دیگه هق هق کردن داریم که متداول هست توی روز وقتی که فکر می کنی همه دنیا رو ازت گرفتن دل ات می خواد باز هق بزنی ولی جای نداری اخه که باز هق هق توی حموم خیلی حال می ده.

آها می خواستم بگم که هیچ چیز مثل ضربه بارون نیست وای اون که اند عشقه فرض کنه به خواسته تو بارون بیاد و بعد قطرات بارون صورت ات ضربه به زنن.

تا حالا شده مثل دیونه ها توی شور شور بارون یک مسافت خیلی طولانی رو بدون چتر بری جوری وقتی که به خودت نگاه می کنی موش آبکشیده بگه تو چه خری هستی

وای که چقدر دلم لک زده برای یک روز بارونی هرچند که همه ایران الان داره برف میاد ولی متاسفانه الان توی شهر ما هوا سافه.

تا حالا شده دل ات لک بزنه برای هوای ابری یا بارونی

ای ضرب بارون
چی می شد دوباره می زدی و خاطرات گذشته رو زنده می کردی اخه که من چقدر با بارون خاطره دارم. می دونم که تو هم که داری می خونی خاطره های زیادی دارای

دل ام می خواد بنویس ام و بگم که یک دفعه چجوری به جای مرسی که فکر می کنی همه چیز داری بعد بهت می گن جناب شرمنده این چیز ها رو باید بذاری وبقیه راه رو تنها بری.

هرچند وب لاگ موضوع اصلی اش بیان کردن یک سری مسئال هست که ممکنه فراموش اش کرده باشید وبرای کمک کردن به کسای که در جستجوی این موضوع باشن ولی باید یکم درددل می کردم چون دیروز که برای من گذشت روز خیلی سختی بود یعنی یک مرحله سخت رو شروع کردم. من بهم می گفت موفق می شم (این من همون طور که گفتم یکی از دوستای منه که یکی از من هاست من ۴ تام بعد براتون کامل می گم) خلاصه این من عزیز خیلی کمک کرده به من و همیشه مدیونه اش هستم

احتمالااارسال بعدی که بخوام براتون بنویسم صحبتی در مورد نیمه گم شده و عشق لحظه ای و کلا در این مورد درضما صحبت من در مورد این مطالب دیدی متفاوت هست (اون های که تیز هستن متوجه می شن ) ازتون عذر می خوام که یکم پیچ در پیچ می نویسم بعضی وقت ها ادم باید اینجوری بنویسه

به ذات هرکاری که می کنید ایمان داشته باشید
کوچیک شما دوستان

نظرات 1 + ارسال نظر
کتکله جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 01:02 ق.ظ http://katakalle.com

سلام ! من یه وبلاگ طنز دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد